خلوت با بهترین دوست

گفتم: خسته‌ام

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
     .:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
     .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
     .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم
     .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
     .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
     .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
     .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
     .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفتی: ان الله یحب المتوکلین
     .:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

گفتی: فانی قریب
     .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     ..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم!  ...  توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المطهرین
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟  

گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳)

مدارس استرالیا ! ...

یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.
روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟
پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم.

پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه

روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد. پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفسمان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به کتابخانه رفتیم و به ما یاد دادند که از کتاب های آنجا چطور استفاده کنیم.

بعد از چندین روز که پسر می رفت و می آمد و تعریف می کرد، پدر کم کم نگران شد چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی در هفته صرف ریاضی، فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود. از آنجایی که پدر نگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند به پسرش گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و فیزیک کار کنم.

بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت.

دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که چرا پسرتان نیامده. گفتند مریض است.
دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه ای آوردند. بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت کند.
وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی رفت.
بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد.
گفت که نگران پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس استرالیا اینقدر کم درس درست و حسابی می خوانند.
مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد: ما هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم.

خداوند از نگاه ملاصدراي شيرازي

مطلبي بسيار زيبا ديدم از ملاصدرا كه ارزش خواندن دارد:

هواپيماي پوشيدني

به نقل از konjkav.com

ناسا از اولین نمونه آزمایشی هواپیمای تک سرنشین شخصی که می‌تواند همانند یک لباس پوشیده شود تا ماه مارس رونمایی می‌کند.

ناسا در اجلاس انجمن هلی کوپتر خبر از پروژه های پافین (Puffin) داد. پافین نوعی وسیله نقلیه الکتریکی پرنده است که می‌تواند یک انسان با حداکثر وزن 250 کیلوگرم را با سرعت 480 کیلومتر بر ساعت جابجا کند. این وسیله نقلیه پرنده می‌تواند همانند لباس پوشیده شود. 

هواپيماي پوشيدني

این وسیله نقلیه نام خود را از نوعی پرنده دریایی گرفته است. طول پافین 7/3 متر و وزن آن 135 کیلوگرم است.
این هواپیمای پوشیدنی مجهز به دو موتور الکتریکی است و می‌تواند انرژی خود را از باتریهای قابل شارژ لیتیومی تامین کند. این باتریها در حال حاضر تنها می‌توانند انرژی لازم برای طی یک مسیر 80 کیلومتری را تضمین کنند.

براساس گزارش نیویورک تایمز، اولین نمونه آزمایشی پافین که قادر به پرواز است تا پایان ماه مارس رونمایی می‌شود، در حالی که نمونه تکمیلی آن ظرف پنج سال آینده آماده خواهد شد.

برخي ژست‌ها شما را لو مي‌دهند

به نقل از وبلاگ روانشناسی (psychology4u.blogfa.com)

آيا مي‌دانستيد کلمات تنها 20 درصد از ارتباطات ما را تشکيل مي‌دهند و بقیه به زبان بدن ما وابسته است؟! ژست‌ها، حرکات، نگاه‌ها و معاني حرکات خود و ديگران را ياد بگيريد و آن را تحليل کنيد.

حين تلفن کردن
معمولا وقتي تلفن را برمي‌داريم به طور اتوماتيک 2 ژست طبيعي داريم يا تلفن را روي گوشت راست مي‌گذاريم يا روي گوش چپ، وقتي تلفن را روي گوش راست مي‌گذاريم، يعني تمايل به شنيدن حرف‌هاي ديگران داريم و مي‌خواهيم براي برقراري ارتباط يا فيکس کردن يک قرار ملاقات وقت بگذاريم، اما وقتي تلفن را روي گوش چپ مي‌گذاريم يعني براي خودمان اهميت بيشتري قايل هستيم و در درجه اول مي‌خواهيم براي مسايل شخصي وقت اختصاص دهيم، اگر مدام گوشي را از اين گوش به آن گوش انتقال دهيم يعني کمي دمدمي مزاج هستيم و نمي‌دانيم با مخاطب چگونه برخورد کنيم.

دست به سينه بودن
اگر عادت داريد دست چپ را روي دست راست بگذاريد، يعني کمي تدافعي هستيد. شما فرد متفکر، هوشيار و کمي بدبين هستيد. مي‌دانيد چه‌طور از دايره زندگي شخصي و خانوادگي خود و از ارزش‌ها و باورهاي‌تان دفاع کنيد. اعتماد به نفس شما به نظر ديگران در موردتان وابسته است. اگر عادت داريد دست راست را روي دست چپ بگذاريد، يعني طبيعتا انساني تهاجمي و پرخاشگر هستيد و آنچه را برعهده مي‌گيريد به اتمام نمي‌رسانيد. نياز داريد کمي اعتماد به نفس‌تان افزايش يابد تا ديگران به شما اميدوار شوند.

پا روي پا انداختن
مرداني که پاي راست را روي چپ مي‌اندازند، يعني آرامش زيادي دارند و برعکس آن، يعني هميشه استرس دارند. در مورد خانم‌هاي راست دست انداختن پاي چپ روي راست، يعني اينکه فردي بدون استرس هستند اما انداختن پاي راست روي چپ، يعني افرادي مضطرب هستند. نکته جالب ديگر اينکه افرادي که موقع انداختن پاي روي هم قوزک را روي ران مي‌گذارند، يعني اينکه مانند يک نوجوان هنوز به بلوغ کامل نرسيده و پوسته بچگي‌شان را نينداخته‌اند.

انداختن قوزک‌هاي پا روي هم
اگر معمولا پاهاي‌تان را دراز مي‌کنيد و قوزک‌ پا را روي هم مي‌اندازيد، يعني آرامش زيادي داريد اما اگر دنبال جايي گشتيد تا براي مثال، پاهاي‌تان را زير ميز يا صندلي دراز کنيد، يعني اضطراب‌تان بالاتر است. اگر پاي راست را روي چپ بگذاريد، يعني تلاش مي‌کنيد بر احساسات خود غلبه کنيد. برعکس اين موضوع، يعني اينکه از نظر رواني انعطاف‌پذير هستيد و مي‌توانيد خود را با هر شرايطي وفق دهيد.

جمع کردن انگشتان
اگر معمولا حين مشت کردن دو دست، شست دست چپ را روي دو دست مشت شده مي‌گذاريد، يعني انسان‌هاي تاثيرگذاري هستيد که حس ششم در زندگي به شما کمک زيادي مي‌کند. برعکس اين موضوع اگر شست دست راست را روي مشت‌هاي خود مي‌گذاريد، يعني بسيار منطقي بوده و به تجربيات و اطلاعات خود براي رسيدن به موفقيت اعتماد داريد.

چسباندن کف دست‌ها به هم
اين دقيقا همان حالتي است که مسيحيان حين دعا دارند. اگر چنين ژستي گرفتيد، بهتر است مخاطب کمي از شما بترسد. اگر تمامي انگشتان صاف و کف دست‌ها به هم چسبيده و انگشت اشاره نزديک لب باشد يعني شما براي بحث آماده‌ايد و مي‌خواهيد به سرعت جواب مخاطب را بدهيد. اگر تنها انگشت اشاره بلند و جلوي لب باشد و باقي انگشتان خوابيده باشد، يعني حوصله بحث طولاني را نداريد و مي‌خواهيد به سرعت بحث را تمام کنيد.

درود بر بوق

 يكي از ويژگي هاي خيلي از ما ايراني ها اين است كه دوست داريم كارهايي كه انجام مي دهيم با صدا و ترجيحا «سروصدا» همراه باشد. مثال بارز اين قضيه، سلام دادن بعضي از ما ايراني ها با بوق است. كمتر كسي را پيدا مي كنيد كه پشت فرمان باشد و بدون استفاده از بوق با دوستان و همسايگان سلام عليك كند. البته در موقع خداحافظي هم استفاده از اين وسيله بسيار ضروري (!)، از واجبات محسوب مي شود. اگر در موقع سلام دادن و يا جدا شدن از كسي برايش بوق نزنيم به احتمال زياد به او بر خورده و برايش سوال ايجاد خواهد شد كه چرا فلاني ما را تحويل نگرفت. استفاده نامناسب از بوق غير از مورد فوق به چند دسته تقسيم مي شود كه مهم ترين آن ها عبارتند از:

1-   متوجه كردن يا بيدار كردن ديگران: در اين بخش، از بوق براي تنبيه ديگران (به معني بيدار كردن نه كتك كاري) استفاده مي شود. مثلا راننده اي پشت چراغ قرمز خوابش برده است، در اين مورد بر راننده پشت سري است كه با استفاده از بوق ايشان را بيدار كند.

2-   صدا كردن ديگران: استفاده از بوق هاي كوتاه و مكرر براي صدا كردن كسي كه داخل خانه يا محل كار است و راننده محترم منتظرش است. البته راه هاي ديگري همچون فرياد زدن، مراجعه حضوري و استفاده از تلفن همراه هم براي اين كار وجود دارد اما متاسفانه همه اين كارها مستلزم صرف انرژي يا هزينه است.

3-   اعتراض كردن: قريب هشتاد درصد از بوق هايي كه در طول روز در شهر مي شنويم، در واقع نداي اعتراض رانندگان است و معمولا به رانندگاني انجام مي شود كه به قصد سوار و پياده كردن مسافر، هر طور كه بخواهند رانندگي مي كنند، تغيير مسير ناگهاني مي دهند و هرجا كه دلشان بخواهد خودرو را متوقف مي كنند.

4-   شادي كردن: مثال محرز اين بخش، مراسم جشن و عروسي است. طبق يك سنت نه چندان ديرينه، رسم است كه همراهان عروس و داماد پس از صرف شام، ضمن استفاده از بوق به مقدار كافي، زوج جديد را با خودرو مشايعت كرده و همگان را از اين رخداد ميمون مطلع مي كنند.

نتيجه صوتي-اجتماعي: اصولا بوق در خودرو براي استفاده در مواقع ضروري تعبيه است، مواقعي كه عدم استفاده از آن منجر به ايجاد خطر يا ايراد صدمه به افراد و وسايل نقليه مي شود. لطفا در ساير موارد بوق نزنيد!

بازخواني پرونده يك كلاسيك آلماني

شايد مرسدس-بنز 280 دهه هفتاد يكي از بهترين سواري هاي اين كمپاني معظم در تاريخ آن باشد؛ خودرويي كه در زمان خود، از طرح بسيار زيبا و متفاوت بدنه نسبت به هم‌دوره اي هاي خود و حتي خودروهاي چند سال بعد سود مي جست. سري اس كلاس فوق كه با شماره اتاق W116 شناسايي شده و در چندين تيپ با موتورهاي مختلف توليد شد، از حدود سال 1972 وارد بازار شد و توليد آن تا 1980 ادامه يافت.

مرسدس بنز 280 اس

طراحي سري W116 از 1966 آغاز شد و پيش از رونمايي، مطالعات زيادي بر روي آن انجام گرفت. اين سري، نخستين محصول سواري مرسدس-بنز بود كه از نسل جديد طراحي بدنه كه تا سال 1993 نيز ادامه يافت، بهره مي برد. طرح بدنه W116 يك گام بلند به جلو بود و از خطوط كاريزماتيك عضلاني كه در مجموع چهره اي زيبا و در عين حال اسپورتي به آن مي داد، برخوردار بود.

از نكات قابل توجه اين سري از محصولات كلاس اس، البته مانند بسياري از محصولات سواري بنز، مي توان به توزيع بسيار مناسب وزن بين محورهاي جلو و عقب، فرمان‌پذيري عالي در عين سواري بسيار نرم، ترمزهاي قدرتمند، كلاچ بسيار نرم و با احساس و همچنين پايداري استثنايي در جاده و سرعت هاي بالا اشاره كرد. سرنشينان 280 در مسافرت هاي كوتاه و طولاني، ايمني، راحتي و تكان هاي بسيار كم حتي در دست‌اندازها، پيچ هاي تند و هنگام ترمزگيري را به خوبي احساس مي كنند.

كم‌مصرف ترين و مقرون‌به صرفه ترين مدل از اين سري، همان 280S خودمان است كه در كشور به وفور يافت مي شد و البته الان نيز تعدادي از آن هنوز در تردد است. 280 كه در زمان عرضه، با قيمت 15057 دلار فروخته مي شد تنها مدل از اين اتاق بود كه موتور كاربوراتوري داشت؛ البته مدلي از 280 هم با سرسيلندر انژكتوري با كد 280SE توليد شد كه در ايران هم موجود است.

مصرف سوخت 280 چه در مدل انژكتوري و چه در مدل كاربوراتوري، حدود 16 ليتر در صد كيلومتر است. 280S داراي موتوري شش سيلندر به صورت خطي با حجم 2746 سي سي است كه مي تواند 182 اسب بخار قدرت را عينا به يكي از دو نوع گيربكس آن يعني 4 دنده دستي يا 3 دنده اتوماتيك تحويل دهد.

گل سرسبد اس كلاس W116، مدلي بود با عنوان 450 SEL 6.9 با تجهيزات ويژه و يك نيروگاه عظيم 7 ليتري با انژكتور بوش جترونيك. اين موتور هشت سيلندر خورجيني قادر بود 282 اسب بخار قدرت توليد كرده و با استفاده از گيربكس 3 دنده اتوماتيك، اتاق 1985 كيلوگرمي 6.9 را به سرعت 225 كيلومتر در ساعت برساند. اين خودرو كه در مجموع 7380 دستگاه از آن در سراسر جهان فروخته شد و تعدادي از آن نيز در ايران موجود است، با قيمت 39377 دلاري خود در آن زمان، مجهز بود به ترمزهاي ضدقفل (ABS) الكترونيكي براي هر چهار چرخ، البته به صورت سفارشي و همچنين سيستم تعليق هيدروپنوماتيك با قابليت تراز اتوماتيك كه در زمان خود، اعجاز صنعت خودرو به شمار مي رفت و البته نمونه اي از آن به صورت استاندارد در كاديلاك سويل 1974 كه در كشورمان به كاديلاك ايران معروف است نيز يافت مي شود.

تجربه رانندگي كه با يك دستگاه 280S مدل 1972 داشتم، موقعي بود كه اين خودرو حدود 30 سال كار كرده بود و در حقيقت خودرو فرسوده به شمار مي رفت؛ اما به مصداق «دود از كنده بلند مي‌شه»، 280 زرد قناري سي ساله كه كاملا خسته به نظر مي رسيد، نگارنده را شرمنده پيش‌داوري خود كرد. وقتي پشت فرمان قرار گرفتم و پس از قرار دادن اهرم دنده در موقعيت 1، پدال كلاچ را به آرامي بالا آوردم. احساس كردم يك لايه ضخيم از كره حيواني البته از نوع سفت، روي صفحه كلاچ وجود دارد كه نيروي موتور را به اين نرمي و با يك شيب ثابت به ديفرانسيل منتقل مي كند. با رها كردن پدال كلاچ، عقب خودرو به زمين چسبيد و حس كردم چرخ هاي عقب در آستانه كندن آسفالت قرار دارند. پس از آغاز حركت، تصميم گرفتم در اولين چهارراه، با سرعت بپيچم تا وضعيت پايداري و تكان سرنشين را بررسي كنم. همان طور كه انتظار مي رفت، خودرو از محور افقي طولي چندان منحرف نشد و سرنشينان (شامل راننده) تعادل خود را به خوبي حفظ كردند كه اين مهم، به لطف سيستم تعليق كاملا مستقل و پيشرفته و همچنين توزيع ايده‌آل وزن خودرو به دست آمده است. در هنگام ترمزگيري، حس مي كنيد كه در ترمزگيري تنها نيستيد و احتمالا چيزي شبيه يك جرثقيل بزرگ، از پشت چنگك خود را روي خودرو انداخته و در هر سرعتي، با اشاره شما آن را به زمين مي چسباند. داشتن ترمزهاي قدرتمند وبزرگ 4 چرخ ديسك، احساسي دلنشين از ايمني و آرامش خاطر را به راننده القا مي كند.

مرسدس-بنز همواره يادآور كيفيت است و هر بنزي سوار شويد اين چند ويژگي را از جمله اين كه سوار يك تانك چابك و لوكس شده ايد، شخصا تجربه مي كنيد؛ ويژگي هايي كه مديون تحقيقات گسترده و البته نتيجتا قيمت بالاي محصولات اين شركت آلماني است: ترمزهاي 4 چرخ ديسكي بسيار قوي با انتقال حس بسيار خوب و يكنواخت پدال، فرمان‌پذيري عالي، پايداري در سرعت هاي بالا، فرمان بسيار دقيق، سواري نرم، اتاق جادار بسيار مستحكم و كم سروصدا، بسته شدن بسيار خوب و نرم درها، كيفيت بالاي قطعات و مجموعه هاي به كار رفته با عمر طولاني و موتور سخت‌جان و كم استهلاك با مصرف سوخت معقول.

به عنوان حسن ختام مطلب عرض مي كنم كه وقتي از يك مرسدس-بنز پياده مي شويد، احساس مي كنيد كه خودروهاي ديگر فقط يك جعبه فلزي هستند كه روي آن يك عدد موتور نصب شده و به حركت در مي آيد!

شايد وبلاگي ديگر . . .

دوست و استاد بزرگوارم جناب آقاي محمدحسن صائمي ارائه طريق فرمودند كه وبلاگ بنده سمت و سويي مشخص پيدا كند و موضوع معيني را دنبال كند. اين پيشنهاد ايشان بنده را به فكر واداشت و در نهايت به اين نتيجه رسيدم كه در آينده‌اي نزديك، وبلاگي ديگر نيز ايجاد كنم با يك موضوع تخصصي مثل خودرو (چون علاقه و اطلاعات در اين زمينه دارم). فعلا دارم در اين زمینه مي فكرم . . .

بنزين رو بده من قاطي كنم!

يكي از عادات بد رانندگي در بعضي ها اينه كه مدام با دنده بازي ميكنند و البته بعضي ها هم از اون طرف پشت بوم مي افتند و با دنده مرده رانندگي مي كنند. بعضي از تازه راننده ها متاسفانه با زمان درست تعويض دنده آشنايي ندارند و يا مدام اين دنده اون دنده مي كنند، يا اين كه برعكس، دنده اي رو كه نياز به چاق كردن داره دست نمي زنند و موتور بدبخت پدرش درمياد تا مثلا توي دنده 5 با سرعت 50 كيلومتر بر ساعت، ماشين رو به سرعت 90 برسونه.

تعويض مكرر دنده علاوه بر استهلاك سريع سيستم انتقال نيرو، باعث عدم تمركز راننده هم مي شه. در مقابل، عدم تعويض بموقع دنده هم باعث افزايش مصرف سوخت (در حالت دور بالا) و فشار بسيار زياد به موتور و در نهايت روغن سوزي زودهنگام (در حالت دور پايين و دنده مرده) مي شه. خلاصه اين كه خدا بركت بده به گيربكس اتوماتيك.

گراند ويتارا 2400 اتوماتيك

بد نيست به لطيفه اي اشاره كنم: پسري كه تازه گواهينامه گرفته بود مادرش رو سوار مي كنه كنارش. پسر مدام با دسته دنده ور مي رفته و از 2 به سه و از 3 به دو و چهار و الي آخر. مادرش كه آشنايي چنداني با اتومبيل و رانندگي نداشته، به پسرش ميگه: پسرم تو رانندگي كن، بنزين رو بده من قاطي كنم!

خطرات لامپ هاي كم مصرف

لامپ هاي كم مصرف كه در حقيقت همان لامپ مهتابي (فلورسنت) هستند و همان مضرات ناشي از پراكنش اشعه مضر ماوراي بنفش را دارند و براي سلامت پوست بسيار مضر هستند، خطرات ديگري هم دارند كه دولت انگلستان در اطلاعيه اي به آن اشاره كرده است.

در اين اطلاعيه آمده است: در صورتي كه با شكستن يكي از اين نوع لامپ ها روبرو شديد، اولا همه بايد دستكم ۱۵ دقيقه محل را ترك كنند. سپس وارد محيط شده و ضمن اين كه روي آن پا نمي گذاريد، به هيچ عنوان از جاروبرقي استفاده نكنيد چون باعث آلودگي بيشتر محيط به جيوه كه ماده اي سمي است مي شود. با يك دستكش لاستيكي و به آرامي بقاياي لامپ را جمع كنيد و پس از ريختن در يك مشمع و بستن آن به طور كامل، به سطل زباله شهرداري منتقل كنيد (نه سطل داخل خانه).

پيكان 1347

يه آگهي مجله براتون ميذارم حال كنيد. مال خداد سال پيشه. نياز به توضيح ديگه اي هم نداره. بعدش هم يه عكس از يه پيكان تو خارج ميذارم بيشتر حال كنيد؛ با نام هيلمن هانتر.

 

پيكان 1347

پيكان 1968

يه عكس اوريجينال

يه عكس اصل اصل براتون ميذارم از رشته كوه‌هاي آلپ. اصل از اين جهت كه خودم عكاسيش كردم و اولين باره كه توي شبكه جهاني اينترنت منتشر ميشه.

اين عكس رو وقتي گرفتم كه از ايتاليا در حال سفر به فرانسه بودم براي بازديد از مركز تحقيقات شركت رنو.

ببخشيد كه دقيقا ۴۳ درصد از كادر تصوير به بال و گوشه پنجره هواپيما اختصاص پيدا كرده . . .

رشته كوه هاي آلپ Alpine mountains

شامه نوازان شهر

اسم ما گيربازار است و ممكن است به هر چيزي گير بدهيم، حتي بوهاي داخل خودروها علي الخصوص مسافربرها. اگر دقت كرده باشيد متوجه شده ايد كه بوهاي داخل خودروهاي مسافربر به چند دسته مشخص تقسيم مي شود كه عبارتند از:

1-  بوي فابريك خودرو: اين مورد براي خودروهاي نو و در حد نو مصداق دارد. وقتي داخل اين خودروها مي نشينيد بوي داشبورد و تودوزي و تزئينات داخلي به مشام مي رسد كه در مجموع احساس خوشايندي از نو بودن وسيله نقليه و تميزي آن به انسان منتقل مي كند. در اين دسته از خودروها معمولا بوي ديگري احساس نمي شود. در خودروهاي گرانقيمت اروپايي مثل بنز و ب ام و، بوي دل انگيز چوب و چرم طبيعي كه براي ساخت روكش داشبورد، صندلي ها و رودري ها استفاده مي شود تا سالها پس از استفاده از خودرو همچنان به مشام مي رسد و اگر چشم بسته هم وارد آن ها شويد با استشمام بوي كابين خواهيد توانست سازنده خودرو را حدس بزنيد، البته اگر اين كاره باشيد!

2-  بوي عطر و اسانس: اين بوها را در خودروهايي احساس مي كنيد كه يا بوي نويي خود را از دست داده اند يا به هر دليل ديگر، صاحبش يك خوشبوكننده هوا زير آينه وسط آويزان كرده است.

3-  بوي سيگار: بعضي از رانندگان مسافربر آنقدر به سيگار اعتياد دارند كه در داخل خودرو هم به شدت و پشت سر هم سيگار مي كشند، به طوري كه تمام اجزا و اكناف داخل اتاق بوي كهنه سيگار مي گيرد و در بدو ورود مسافران، از شامه آنان پذيرايي مي كند! سيگار كشيدن رانندگان در حين جابجايي مسافر هم كه خودش داستان ديگري دارد و به يك امر عادي تبديل شده است، اگر هم مسافري اعتراض كند معمولا نتيجه اي نمي گيرد و يا بايد درگير شود يا اين كه از خير اعتراض بگذرد. تازه بعضي از راننده ها كه مودب ترند و كمي به فكر ديگران هستند به مسافر كنار دستي توصيه مي كنند كه شيشه اش را بالا بكشد تا دود سيگار مستقيما از شيشه سمت راننده خارج شود و كسي را اذيت نكند!

بوي سيگار البته از نوع تازه اش گاهي با بوي عطر و ادوكلن مخلوط مي شود و تداعي كننده كساني است كه دوست ندارند لباس و خودروشان بوي سيگار بگيرد. هرچه باشد اين حالت از حالت قبلي كمتر بد است و تا حدودي مي توان آن را تحمل كرد.

4-  بوي گند: خيلي از راننده ها آنقدر شلخته و بي سليقه اند كه دوسال يك بار هم داخل ماشين را تميز نمي كنند. وقتي سوار اين دسته از خودروها مي شويد با يك بوي زننده كه ناشي از كثيف بودن صندلي ها، زيرپايي ها،‌ موكت كف و ديگر قسمت هاي اتاق است روبرو مي شويد. طبق اصول زيست شناختي، بدن انسان به همه چيز عادت مي كند و حس بويايي رانندگان اين خودروها هم به بوي بد داخل خودرو عادت مي كند.

نتيجه شيميايي-صنعتي: كافي است خودرو تميز باشد تا موضوع بو خودبخود حل شود،‌ لطفا مرا بشوييد!

به مناسبت روز مادر

مردی مقابل گل فروشی ايستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر ديگری بود سفارش دهد تا برايش پست شود .
وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را ديد که در کنار درب نشسته بود و گريه می کرد. مرد نزديک دختر رفت و از او پرسيد: دختر خوب چرا گريه می کنی؟
دختر گفت: می خواستم برای مادرم يک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت: با من بيا٬ من برای تو يک دسته گل خيلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی.
وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضايت بر لب داشت. مرد به دختر گفت: می خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت نه، تا قبر مادرم راهی نيست.
مرد ديگر نمی توانست چيزی بگويد٬ بغض گلويش را گرفت و دلش شکست. طاقت نياورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کيلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هديه بدهد.
شکسپير می گويد: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همين امروز به من هديه کن.

جالب درباره امضا

 

کساني که به طرف عقربه هاي ساعت امضاء می‌كنند، انسان‌های منطقی هستند.
كسانی كه بر عكس عقربه‌های ساعت امضاء میكنند، دير منطق را قبول می‌كنند و بيشتر غير منطقی هستند.
كسانی كه از خطوط عمودی استفاده میكنند، لجاجت و پافشاری در امور دارند.
كسانی كه از خطوط افقی استفاده میكنند، انسان‌های منظّم هستند.
كسانی كه با فشار امضاء می‌كنند، در كودكی سختی كشيده‌اند.
كسانی كه پيچيده امضاء می‌كنند، شكّاك هستند.
كسانی كه در امضای خود اسم و فاميل می‌نويسند، خودشان را در فاميل برتر می دانند.
كسانی كه در امضای خود فاميل می‌نويسند، دارای منزلت هستند.
كسانی كه اسمشان را می‌نويسند و روی اسمشان خط می‌زنند، شخصيت خود را نشناخته‌اند.
كسانی كه به حالت دايره و بيضی امضاء می‌كنند، كسانی هستند كه میخواهند به قله برسند.

چرا بنز از پرايد گرانتر است؟

كيا پرايد

 

مرسدس-بنز ايي 240

ولوو ويژه بانوان

این خودرو با هدف جلب رضایت خانوم ها و سازگار بودن با نوع رانندگی و برآورده کردن خواسته های آنها و توسط خود خانوم ها طراحی شده.

 

و اما برخی از ویژگیهای این خودرو:

1)    هیچ راهی برای دسترسی راننده(خانوم ها) به موتور و قسمتهای حساس وجود نداره یعنی کاپوت ماشین باز نمیشه. علتش اینه که این ماشین فقط در هر 50000 کیلومتر نیاز به تعویض روغن داره و در صورت نیاز به هر نوع سرویس خودش توسط فرستنده بیسیم به نزدیکترین تعمیرگاه مجاز خبر میده

2)    با لاستیک پنچر قادر به ادامه حرکت هست یعنی راننده نیازی به توقف و تعویض لاستیک نداره

3)    راننده فقط میتونه به ماشین بنزین بزنه یا آب شیشه شور رو پر کنه - ضمنا در باک و مخزن شیشه شور طراحی خاصی داره که با بیرون کشیدن سرشلینگی خودبخود بسته میشه

 

 

4)    قبل از اینکه راننده بخواد پارک کنه سیستم هوشمند تشخیص میده آیا اصلا جای کافی برای پارک هست یا نه و در صورت وجود به راننده برای پارک کمک میکنه

5)    چون خانوم ها معمولا اونقدر خرید میکنن که دستهاشون کاملا پره و برای بازکردن در بخصوص در مواقع بارندگی دچار مشکل میشن سیستم درها طوری طراحی شده که با رسیدن راننده کنار ماشین خودبخود نزدیکترین در باز میشه

6)    کاپوت جلو و گلگیرها و قوس سقف طوری طراحی شده که راننده بتونه جلو و عقب واقعی رو درک کنه

7)    پدالها در صورت تصادف جمع میشن تا صدمه ای به پای راننده وارد نشه

8)    فرمان و صندلی و پدالها و پنل جلو با راننده بصورت خودکار تطبیق داده میشه

9)     چون خانوم ها مرتبا تمایل به تغییر دکوراسیون و مبلمان خونه دارن برای راحتی کارشون روکش صندلیها و کلا تودوزی براحتی قابل تعویض هست

مشخصات این خودرو خیلی بیشتر از اینهاست و میتونین کاملش رو در سایت Volvo ببینین.

http://www.volvocars.com/intl/All-Cars/conceptcars/Pages/default.aspx

كلاچ بازي

يه كاري كه بعضي وقتا از بعضي راننده هاي تازه كار و حتي در بعضي از فيلم ها و سريال ها مي بينم و خيلي اذيتم مي كنه اينه كه مدام پاي چپشون روي پدال كلاچ بازي مي كنه. يعني در حالت عادي حركت، پاشون رو عوض اين كه كف ماشين بذارن كماكان روي پدال كلاچ ميذارن؛ وقتي هم كه كوچك ترين ترمزي مي كنند، همزمان پدال كلاچ رو تا انتها فشار مي دن در حالي كه اصلا نيازي به اين كار نيست مگر اين كه سرعت ماشين اينقدر كم بشه كه دور موتور از دور آرام (حدود ۸۰۰ دور در دقيقه) پايين تر بياد و موتور در آستانه خاموشي قرار بگيره.

گرفتن كلاچ از ابتداي فرايند توقف (مثلا از سرعت ۸۰ كيلومتر بر ساعت) چند عيب دارد: ۱- از دست دادن خاصيت "ترمز موتور" و در نهايت كاهش قدرت توقف خودرو ۲- كاهش نيروي بوستر ترمز در اثر افت ناگهاني دور موتور از دورهاي بالا به دور آرام در حالي كه سرعت خودرو بالاست و طبعا نياز به كمك بيشتري از جانب بوستر دارد ۳- استهلاك بيشتر مجموعه انتقال نيرو بواسطه تعدد درگيري و خلاصي سيستم ۴- استهلاك بيشتر سيستم ترمز بواسطه حذف ترمز موتور و انتقال كل نيروي توقف به ديسك و لنت و پمپ و غيره.

خلاصه اين كه معلوم نيست آموزشگاه هاي رانندگي اين موارد رو آموزش نميدن يا اين كه عزيزان تازه كار حوصله رعايت اين نكات ظريف اما مهم رانندگي رو ندارن . . . .

توي پست بعدي درباره تعويض مكرر دنده و بازي مداوم با كلاچ و دنده خواهم نوشت.