گیری به اهالی شعر و گل و بلبل
این مطلب رو از شیراز می نویسم؛ شهر شعر و ادب و گل و جویبار و خلاصه از این جور چیزا. شنیده بودم درباره شیرازی ها که خیلی اهل استراحت و خوشگذرانی هستند و هیچ وقت اعصاب خودشون رو به خاطر چند روز دنیا خراب نمی کنند اما اینجا به عینه دیدم که خیلی مردمان راحت، سهل گیر، خونسرد، آرام، مهربان و راحتی هستند و اصلا اهل عجله و جدی گرفتن و این برنامه ها نیستند. البته این سیستم تا حدی خوبه اما وقتی موضوع کار در میون باشه دیگه فرق می کنه و کمی عذاب آوره.
درباره رانندگی شیرازی ها هم که صد رحمت به رانندگی تهرانی ها؛ تا قبل از این که اینجا رانندگی کنم فکر می کردم تهران بدترین شیوه و سبک رانندگی رو داره اما حالا می فهمم که بابا گلی به گوشه جمال این راننده های تهرانی (حتی خانم ها) چون اینجا اصلا رانندگی ها حساب و کتاب نداره. البته به مصداق چو عیبش گفتی حسنش نیز بگوی باید گفت زیاد بوق نمی زنند و این تنها نکته جالب در ترافیک شهری شیرازیهاست.
نکته جالبی هم که دیدم این بود که شما در شیراز می توانید ساعت یک نصف شب چندین خودرو در حال تردد را ببینید که فقط یک یا چند خانم در آن هستند آن هم با سر و تیپی بهتر از تهرانی ها .....