يكي از ويژگي هاي خيلي از ما ايراني ها اين است كه دوست داريم كارهايي كه انجام مي دهيم با صدا و ترجيحا «سروصدا» همراه باشد. مثال بارز اين قضيه، سلام دادن بعضي از ما ايراني ها با بوق است. كمتر كسي را پيدا مي كنيد كه پشت فرمان باشد و بدون استفاده از بوق با دوستان و همسايگان سلام عليك كند. البته در موقع خداحافظي هم استفاده از اين وسيله بسيار ضروري (!)، از واجبات محسوب مي شود. اگر در موقع سلام دادن و يا جدا شدن از كسي برايش بوق نزنيم به احتمال زياد به او بر خورده و برايش سوال ايجاد خواهد شد كه چرا فلاني ما را تحويل نگرفت. استفاده نامناسب از بوق غير از مورد فوق به چند دسته تقسيم مي شود كه مهم ترين آن ها عبارتند از:

1-   متوجه كردن يا بيدار كردن ديگران: در اين بخش، از بوق براي تنبيه ديگران (به معني بيدار كردن نه كتك كاري) استفاده مي شود. مثلا راننده اي پشت چراغ قرمز خوابش برده است، در اين مورد بر راننده پشت سري است كه با استفاده از بوق ايشان را بيدار كند.

2-   صدا كردن ديگران: استفاده از بوق هاي كوتاه و مكرر براي صدا كردن كسي كه داخل خانه يا محل كار است و راننده محترم منتظرش است. البته راه هاي ديگري همچون فرياد زدن، مراجعه حضوري و استفاده از تلفن همراه هم براي اين كار وجود دارد اما متاسفانه همه اين كارها مستلزم صرف انرژي يا هزينه است.

3-   اعتراض كردن: قريب هشتاد درصد از بوق هايي كه در طول روز در شهر مي شنويم، در واقع نداي اعتراض رانندگان است و معمولا به رانندگاني انجام مي شود كه به قصد سوار و پياده كردن مسافر، هر طور كه بخواهند رانندگي مي كنند، تغيير مسير ناگهاني مي دهند و هرجا كه دلشان بخواهد خودرو را متوقف مي كنند.

4-   شادي كردن: مثال محرز اين بخش، مراسم جشن و عروسي است. طبق يك سنت نه چندان ديرينه، رسم است كه همراهان عروس و داماد پس از صرف شام، ضمن استفاده از بوق به مقدار كافي، زوج جديد را با خودرو مشايعت كرده و همگان را از اين رخداد ميمون مطلع مي كنند.

نتيجه صوتي-اجتماعي: اصولا بوق در خودرو براي استفاده در مواقع ضروري تعبيه است، مواقعي كه عدم استفاده از آن منجر به ايجاد خطر يا ايراد صدمه به افراد و وسايل نقليه مي شود. لطفا در ساير موارد بوق نزنيد!