مصاديق نم كشي سواد

بعضي وقت ها به دوستان ميگويم سواد بعضي ها در حال نم كشيدن است اما باور نمي كنند، شاهد آن هم اين كه روزي نيست كه در متون مختلف اعم از نامه هاي اداري، اخبار و امثالهم، اغلاطي را مشاهده كنيم كه قبلا نمي ديديم و نمي شنيديم اما ظاهرا به جاي اين كه در اين زمينه پيشرفت كنيم، در حال عقب‌گرد هستيم و روز به روز هم تعداد اين اشتباهات بيشتر مي شود.

اين اشتباهات املايي و دستوري زبان فارسي بويژه در ميان وبلاگ نويسان ديده مي شود، و در ميان اين بخش از اجتماع نيز وبلاگ‌نويساني كه سن و سال كمتري دارند بيشتر دچار اين اشتباهات شده و به رواج آن دامن مي زنند. در ذيل نمونه هايي از رايج ترين اشتباهات را با ذكر نمونه صحيح آن در داخل پرانتز مي خوانيد.

 

1)     تائيد (تأييد)

2)     استفاده از «و» به جاي كسره اضافه

a.      تعيين و تكليف (تعيين تكليف)

b.     بورس و اوراق بهادار (بورس اوراق بهادار)

c.      حفاظت و اطلاعات (حفاظت اطلاعات

d.     درد و دل (درد دل)

e.      خط و مشي (خط‌مشي)

3)     افزودن ه به جاي كسره در مضاف مثل نصفه شب، دسته دوم (نصف شب، دست دوم)

4)     الويت (اولويت)

5)     5-8 براي ذكر بازه زماني پنج تا هشت (8-5)

6)     تهيت (تحيت)

7)     روئيت (رؤيت)

8)      اظطراري (اضطراري)

9)      در غالب (در قالب)

10)  قطعي برق (قطع برق)

11)  تكه كلام (تكيه كلام)

12)  تغير (تغيير)

13)  تهويه هوا (تهويه) چون خود كلمه تهويه به معني فراهم كردن هوا است.

14)  تلوزيون (تلويزيون)

15)  خدايي ناكرده (خداي ناكرده)

16)  استفاده از پسوند عالي براي صفتي كه منحصر‌به‌فرد است و نسبي نيست: بي نظيرترين،‌ بي رقيب ترين (كم نظيرترين، كم رقيب ترين)

17) شيرني (شيريني)

18) داشبورت يا داشپورت (داشبورد)

19) جك (جوك)

20) استفاده از حرف تكراري به جاي تشديد مثل متغيير (متغيّر)

21) استفاده از پرانتز به جاي گيومه مثل: نرم‌افزار (هلو) كه به تازگي به بازار عرضه شده است..... (صحيح: نرم‌افزار «هلو» كه به تازگي.....)

22) جزو (جزء)

23) اشتباه بين ز و ذ: زغال (ذغال)

24) خورد (خرد)

25) اسپره (اسپري)

26) كلاج (كلاچ)

27) ان شاالله (ان شاءالله)

28)  عبداله (عبدالله)

29)  همزاد پنداري (همذات پنداري)

30)  ادغام دو حرف يكسان به بهانه تشديد: ياداشت (يادداشت)

31) اين يكي ديگر مصداق كامل نم كشيدن سواد است: نوع آوري (نوآوري)

32)  برگ جريمه (برگه جريمه)

33)  ..... مورد ضرب و شتم قرار گرفت (.... مورد ضرب و شتم واقع شد) چون واژه «قرار» به معني «آرامش» است و مگر مي شود آدم زير مشت و لگد آرام بگيرد.

 

خلاصه از اين اشتباهات زياد است و من فقط به ذكر چند مورد بسنده كردم؛ اميدوارم مورد توجه دوستان قرار گرفته باشد (توجه كنيد يعني تحت عنايات شما دوستان، آرام گرفته باشد!).

ميان ماه من تا ماه گردون . . .

يكي از دوستان تعريف مي كرد كه در يك كشور آسياي جنوب شرقي مشغول خريد بودم. وارد مغازه لباس فروشي شدم و چند لباس را انتخاب كردم اما بعد از پرو، مورد پسند واقع نشد. خلاصه اين دوست ما تعداد خيلي زيادي لباس از قفسه به روي پيشخوان فروشنده منتقل كرده اما هيچ كدام را نپسنديده، با اين وجود فروشنده مغازه در هنگام خروج اين دوست ما از فروشگاه، تا كمر خم شده و كلي عذرخواهي كرده به اين خاطر كه جنس مناسب نداشته اند و ابراز اميدواري كه دوباره به فروشگاه ما بياييد و عزت و احترام و . . .

مقايسه كنيد چنين رفتاري را كه در غالب كشورهاي جهان مرسوم است، با مشتري‌محوري ما ايراني ها. كافي است مثلا در يك فروشگاه لوازم آرايشي، بوي چند ادوكلن را امتحان كني و باز هم از فروشنده بخواهي كه يك ادوكلن ديگر را هم بياورد، به احتمال زياد فروشنده محترم سگرمه هاي خود را در هم برده و در مرحله بعدي خواهد گفت «اگر واقعا قصد خريد داريد بيارم»! واي به موقعي كه بعد از اين همه وسواس به خرج دادن، هيچ كدام را نپسنديد چون در اين صورت با چهره غضبناك يا شايد هم كاملا بي تفاوت فروشنده روبرو خواهيد شد و حتي جواب تشكر يا خداحافظي شما را نخواهد داد!

متاسفانه فروشنده ايراني نمي داند يا شايد هم نمي خواهد بداند كه ولي نعمت او، همين مشتريان هستند و برخوردي كه وصف آن آمد باعث مي شود مشتري ديگر پا در فروشگاهش نگذارد؛ اما بالعكس، تاثيري كه برخورد فروشنده اول روي دوست ما گذاشته آنچنان بوده كه ايشان شرمنده شده و دوست داشته هر طور شده در دفعات بعدي، خريدي از آن فروشگاه داشته باشد. به هر حال «ميان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمين تا آسمان است» . . .

بدآموزي از نوع رسمي

تلويزيون رسمي هر كشور، به نوعي يك مرجع رسمي اطلاعات و اخبار به شمار مي رود و به همين دليل بسياري از مردم براي اثبات صحت ادعا يا اطلاعاتشان به آن استناد مي كنند. در كشور ما هم بويژه اگر از بچه ها بپرسيد كه مثلا چرا چنين چيزي را مي گويي، بعضا خواهند گفت كه در صدا و سيما ديده يا شنيده ايم. در سال هاي پيش، تلويزيون نسبت به حفظ حرمت هاي خانوادگي و اجتماعي حساس تر بود اما چند سالي است – مخصوصا اين اواخر – كه ظاهرا اين فيلتر حذف شده است؛ شاهد مدعا هم اين كه در سريال هاي ايراني مدام شاهد هستيم كه بازيگران به همديگر فحش مي دهند و از الفاظي استفاده مي كنند كه در محيط خانه، اگر بچه اي آن را بگويد از سوي بزرگترها مورد سرزنش واقع خواهد شد، با عرض پوزش الفاظي مثل «عوضي»، «مرتيكه»، «الاغ» و امثالهم كه از ذكر آنها شرم دارم.

تصور كنيد پدر و مادري دائما مراقب فرزندشان هستند كه مبادا حرف بد از ديگران ياد بگيرد، ناگهان از بچه مي شنوند كه به بچه فاميل مي گويد «عوضي»! وقتي اين بچه را به خاطر اين كار تنبيه مي كنند در جواب مي گويد: «عوضي كه حرف بدي نيست، توي تلويزيون گفت».

نمي دانم صدا و سيما در اين زمينه چه سياستي دارد اما بهتر نيست در اعطاي مجوز پخش به اين دسته از تهيه كنندگان محترم كمي بيشتر سخت‌گيري كند؟