تا به حال توي وبلاگم به خارجي ها گير نداده‌ام، اما اين قماش ونزوئلايي از يك سري جنبه ها واقعا شايسته گير دادن است. اول از همه وقتي پاي ما به فرودگاه سيمون بوليوار كاراكاس رسيد، ساعت 6-5 صبح بود و فرودگاه كاملا خلوت. انگار كه تعدادي شكار چرب و نرم به دستشون رسيده باشه، دندان ها را تيز كردند براي تلكه كردن ما و به محض ديدن جنس هايي كه همراه ما بود (مقداري بروشور و اشانتيون تبليغاتي) و پس از كلي سين جيم، گير دادند كه بايد 700 دلار گمركي بدي. من كه چنين تجربه اي رو توي سوريه داشتم و مي دونستم كه دنبال بهانه هستند براي گرفتن حق حساب و الخ، خودم رو زدم به كوچه علي چپ و گفتم اصلا چنين پول هايي ندارم و بايد با سفارت ايران هماهنگ كنم چون جنس تبليغاتي كه گمركي نداره. خلاصه بعد از توقيف جنس ها با يك ترخيص كار ايراني آمديم و 120 دلار داديم و حل مشكل شد. اين خلاصه اي از موقع رفت؛ چشمتون روز بد نبينه از روز برگشت، چون ظاهرا توي اين كشور آمريكاي جنوبي گيت x-ray اصلا معني نداره و چمدان مسافرها به صورت اتفاقي (random) باز مي شد و طرف هرچي لباس چرك و سوغات و غيره داشت مي ريخت روي پيشخوان و يك دختر نوجوان (ببخشيد، مامور پليس) مسئول قضاوت درباره اونها بود. خدا خدا مي كرديم كه به ما اينطوري گير ندن كه خوشبختانه چنين نشد و گذشتيم. بعد توي صف كنترل گذرنامه بوديم كه يك پسر نوجوان (باز هم ببخشيد، مامور پليس) گير داد كه از صف جدا بشيم و باهاش بريم. دردسرتون ندم، كل بدن ما رو سي‌تي‌اسكن كردند و باز هم ما مي دونستيم كه دنبال حق‌حساب اند. من هم نامردي نكردم و يك مشت پسته دادم بهشون كه اصلا نمي دونستند پسته چيه، و خلاص شديم.

صد البته يك گير اساسي هم بايد به اين اسپانيولي زبان‌ها داد و اون هم اينه كه اصلا زبان انگليسي بلد نيستند و بايد با ادا و اطوار، منظور را فهماند و خب، اين يك مزيت هم داره: وقتي از انگليسي كم ميارند، بي خيال مي شن و زياد گير نمي دن.

گير زياده اما حوصله دوستان رو هم بايد در نظر گرفت . . . فكر مي كنم براي امروز كافيه. تا بعد . . .