كمپلكس توجه
نكته اي كه بعضي وقتها يادم ميافته اينه كه چرا ما اينقدر دوست داريم مطرح بشيم و مورد توجه قرار بگيريم؟ شايد به دليل كمتوجهي در دوران كودكي باشه كه منجر به كمپلكسهاي روحي در ما ميشه و همهش دوست داريم ديگران به ما توجه كنند. مثالي كه امروز با ديدن اطلاعيه ترحيم پدر يكي از دوستان به يادم آمد اين كه هميشه زير اعلاميه ترحيم مينويسند:«از طرف خانوادههاي . . . و . . . و . . . و . . . و . . . و ساير بستگان و دوستان و آشنايان»! من تعجب ميكنم، اگر كل اين خانوادهها و ساير بستگان و دوستان و آشنايان جمع شده اند تا اين اعلاميه را طراحي و منتشر كنند، پس مخاطب كيست؟ آيا براي غريبهها درست كردهايم اين اعلاميه رو؟ بابا اعلاميه رو فقط خانواده مرحوم سفارش ميدن، پس اگر هم قراره اسمي زيرش نوشته بشه كه از نظر من اون هم لازم نيست، بايد فقط اسم اونا باشه.
حالا كافيه اسم يكي از قلم بيفته، حرف و حديثه كه پشت سر آدم درست ميكنند و هزار جور صفحه ميذارن؛ انگار كه قرار بوده مصاحبه مفصلي با ايشون توي نيويورك تايمز چاپ بشه اما نشده! توي عزا و گرفتاري هم دست از سر آدم بر نميدارن اين جماعت، عوض كمك كردن!